رها خانمیرها خانمی، تا این لحظه: 9 سال و 3 روز سن داره

رها بانو

جشن تولد یک سالگی

1395/2/25 11:52
92 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام دختر کوچولوی من

دیروز جشن تولدتو گرفتیم يه جشن خانوادگی بابا و مامان بزرگای مادری و پدری 

خاله ها و عمه ها و دایی ها وعموما

به خانوما گفتم که یکی دوساعت قبل از شام بیان که یکم برقصیم همه تقریبا تا هفت اینجا بودن خودت تا صدای آهنگ شنیدی شروع کردی به رقصیدن قوربونت برم 

که مجلس خودتو گرم کردی

بعد با چایی و شیرینی از مهمونا پذیرایی کردیم و تو هم همش نق میزدی

که بیا بغل مامان

بعد همگی آماده شدیم و رفتیم خونه اقا جون چون خونه خودمون 

کوچیک بود مهمونا اذیت میشن

ما که رسیدیم پایین بابایی ام کیکتو آورد 

سفره شام و انداختیم(شام چلو کباب) 

تو نشستی پیشه عزیز جونو تقریبا ی سیخ کباب خوردی شکمو

بعداز غذا منو تو اومديم خونمون پوشکتو و لباساتو عوض کردم و رفتیم پایین

که ديگه مراسم کیک وشروع کنیم که رها خانم چرتش گرفته بود 

و چشماشو میبست که مجبور شدیم سریع کیک و ببریم

از مهمونا پذیرایی کنیم البته ناگفته نمونه که ساعت یازده و نیم بود

مامانی ی دفتر برات آماده کرده بودم که دادم  همه مهمونا برات 

چند خط یادگاری بنويسن

همه کادو هاشونو دادن مامان و بابا هم برات ی النگو خریده بودن

که وقتی عمه فاطمه دستت انداخت 

همش ميرفتم جلو مهمونا ازشون کمک میخواستی 

که درش بیارن برات 

مهمونا یکی یکی رفتن بابایی تو رو برد بیرون بخاطر نق زدن

منم یکم کمک عزیز جون خونه رو تمیز کردم 

اومديم خونمو که شما نذاشتی من تا دو بخوابم همش از سرو کولم بالا ميرفتم

انقد شیطونی کردی که سرتم خورد به تخت

بلاخره گذاشتمت تو تاپ که خوابت برد الانم

که من دارم مینویسم ساعت دوازده ظهر و فعلا خوابی دخترک تنبل

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رها بانو می باشد